دست نوشته هایی از یک دختر ته تقاری

این وبلاگ برای این ساخته شده که مشکلات و زندگی یک دختر ته تقاری رو بگه ، تا همه فکر نکنن که همیشه اوضاع ته تقاریا خوبه !!!

دست نوشته هایی از یک دختر ته تقاری

این وبلاگ برای این ساخته شده که مشکلات و زندگی یک دختر ته تقاری رو بگه ، تا همه فکر نکنن که همیشه اوضاع ته تقاریا خوبه !!!

بدون شرح

حوصلم سر رفته 

کسی ایده ای نداره؟؟؟

بعد از دندون پزشکی

کلی نوشتم وقتی خواستم بفرستم همش پرید حالا دوباره : 

 

خوب من رفتم دندون پزشکی و اومدم . خیلی حس خوبی دارم از شر پانسمان راحت شدم و الان اینجوریم

اندر حکایت دکترم اینو می تونم بگم که ایشون طبق معمول در حین کار روی دندونم با همکارشون غیبتم می کردن. منم که مجبور بودم گوش بدم منم مثل این شکلکم هر از چند گاهی بالا رو نگاه می کردم. 

خلاصه از لهجه ی فلان مریض شروع کردن به حرف زدن که خیلی بامزس وقتی حرف می زنه و .. تا اینکه فلان مریض پول نداشت و قسطی حساب می کنه. خلاصه از در و دیوار کلی با هم حرف زدن. 

من نمی دونم چرا اسم خانوماست که بد درفته. این آقایون که بدترن نمونشم همین جناب دکتر. از هر فرصتی برای نخودچی خورون استفاده می کنه. ماشاا.. حواسشم همه جا هست. 

رو دندو مریض کار می کنه 

حواسش هست که منشیش با کی حرف می زنه و چی کار داره می کنه 

با همکارش غیبتش رو هم می کنه 

بازم حواسش هست که کی میاد تو مطب و کی می ره!! 

کلاْ جالبه!!

دندون پزشکی

الان سه روزه که ناراحتم، انقدر فشار روم زیاده که سردرد گرفتم. تازه عصرم وقت دندون پزشکی دارم که اصلا حوصله ی دکتر رو ندارم. میری مطبش با زیر چشم بهت نگاهی می ندازه، سلامی زورکی بهت می کنه و بعدش کارشُ شروع می کنه . بعد از نیم ساعت هم می گه پاشو تموم شد، وقتی هم میری حساب کنی بین 40 تا 100 تومن باید بهش بدی. آخه این چه وضعیه، از کجا هر سری اینهمه پول بیارم؟؟؟!!!!! 

به قولی دندون پزشکی مثل آرایشگاهه ، هرچی می گن رو بدون چونه باید بپردازی.  

امیدوارم سر و کار هیچ کی به اینجا ها نیفته. 

هنوز هم سرم درد می کنه

شروع وبلاگ

سلام به همه . همون طوری که عنوان وبلاگم نشون می ده ، می خوام تو این وبلاگ بگم که همیشه خوش به حال تتقاریا نیست(البته در مورد من یکی که هیچ وقت خوش به حالم نبوده) ، به هر حال می خوام این اشتباهی که همه می کنن رو اینجا درست کنم. 

 

تو این وبلاگ خاطرات روزانه ام و مشکلات ، غم ها ، واحیانا شادی ها(اگه برام اتفاق بیفته) رو می گم. تا اینجوری یکم سبکتر و آروم تر شم. 

 

لطفا نظر هم بدین که خوشحالم میکنین، اینجوری می فهمم که حداقل تنها نیستم